پنجشنبه، دی ۲۱

مقصر ايثار نابجاي معلم است!


در حادثه ي آتش سوزي شين آباد پيرانشهر بسياري در پي معرفي كردن مقصر يا مقصران اصلي اين واقعه ي تلخ بودند؛ مدير مدرسه از اين نظر كه مسئول مستقيم عدم رعايت موارد ايمني لازم در محيط مدرسه بود، مي توانست مقصر اين قضيه معرفي شود. كارمندان بخش هاي مختلفي از اداره ي آموزش و پرورش استان آذربايجان غربي نيز به دليل كوتاهي در انجام وظايف خود مي توانستند مورد مواخذه قرار بگيرند؛ و البته وزارت آموزش و پرورش كه جزئي ترين امور را در مورد كاركنان خود رصد مي كند، به دليل اين بي مبالاتي سوژه ي بسياري از منتقدان بود. شخص وزير اما از اين اتهامات مبرا بود! چرا كه ايشان شبانه روز در انديشه ي ايجاد تغييرات بنيادين هستند و طبيعي است كه فرصت رسيدگي به مسائل پيش پا افتاده و كم اهميت را نداشته باشند! در اين آشفته بازار مقصريابي سخن جناب حاجي بابايي بسيار بجا و دلنشين بود كه مقصر را ايثار نابجاي معلم دانست! از اين رو بر آن شديم تا با معرفي خود به عنوان مقصران اصلي، ‌همگان را از سر در گمي برهانيم. حقيقتاً مقصر ما معلمانيم كه در هر دولتي چندين وزير بر ما تحميل مي شود و ما خود را ملزم به پذيرفتن سلايق مديريتي شان مي دانيم؛ ما مقصريم كه با اين همه تحقير و بي احترامي از سوي مسئولين، مسئوليت خود را بر اساس وجدان و نه به مظنه ي بازار انجام مي دهيم؛ و ما مقصر هستيم كه هيچ حقي را براي خود در اعتراض به اين قبيل بي تدبيري ها قائل نيستيم. به راستي جمله اي دلنشين تر از تفسير جناب حاجي بابايي نمي توانست بيانگر اين همه تقصير باشد. ايثار بيجا را در بسياري از رفتار معلمان مي توان مشاهده كرد: زماني كه در دورافتاده ترين روستاها از ميان جاده هاي ناهموار مي گذرند تا شوق يادگيري چند تن از دانش آموزان اين سرزمين بي پاسخ نماند. زماني اين ايثار نابجا در حسن اميد زاده بروز مي يابد كه خود را به ميان آتش مي افكند و در جاي ديگر معلماني كه به سيليِ حداقل معيشت، صورت خود را سرخ مي كنند و زبان به گلايه نمي گشايند. ايثار نابجاي ما معلمان را مي توانيد در خاطرات كودكي تك تك مردان و زنان اين ديار بيابيد. مقصر ايثار نابجاي معلم است كه خود را به ميان آتشِ بي فكريِ جناب وزير مي افكند تا دانش آموزانش را نجات بخشد. البته در اين نوشتار قصد آنرا نداريم تا با تحريك احساسات خوانندگان از بار گناهان خود بكاهيم؛ صرفا اعترافي است بر آنچه بر ما معلمان مي گذرد. ما معلمانيم كه همه روزه نظاره گر فرزندان اين مرز و بوم در سيل بي تدبيري ها هستيم و خود را موظف به ايثاري نابجا مي يابيم. از اينرو عاجزانه استدعا داريم تا جناب وزير و معاونين محترم فعلي و آتي با تصميمات بجا و عقلاني ما را ازگرفتاري در موقعيت هاي خطير كه باعث ايثار نابجا مي گردد، معذور دارند. اميد است تا در فرصت باقي مانده ي جناب وزير، بندي در كسورات احكام معلمان سراسر كشور با عنوان "هزينه ي ايثار نابجا" ملحوظ گردد تا از اين طريق به جبران مافات نيز نائل گرديم.

۱ نظر:


  1. درود به جناب موسوی
    نوشته ی خوبی است. دست شما درد نکند.
    آغاز به کار وبلاگتان هم مایه خوشحالی است. من هر سه پست آن را خواندم و بهره بردم. درباره ی واژه ی "آموزش" هم با شما همراهم که می تواند به تنهایی به جای واژه ی انگلیسی "اجوکیشن" [به انگلیسی ننوشتم چون در اینجا آرایش و کنار هم قرار گرفتن واژه ها به هم می ریزد]به کار رود. راستش من مدت ها به دنبال واژه ی بهتری هم گشته ام اما تاکنون که بدست نیاورده ام. اما هم اکنون و با داشتن عنوان های رسمی همچون "وزارت آموزش و پرورش"،"وزیر آموزش و پرورش" و ... ناگزیر از به کاربردن دو واژه ی "آموزش" و "پرورش" هستیم. ولی به نظرم تا آنجا که می شود می توان و بهتر است همان واژه ی "آموزش" را به کار گیریم. گرچه خود واژه ی "پرورش" هم واژه ی ارزنده ای است که متآسفانه خراب اش کرده اند! باید بتوان معنای درست آن را هم برجسته نمود.

    پاسخحذف